در حال بارگذاری...
ShahAzmoon
آزمون آنلاین
سامانه آزمون آنلاین شاه آزمون
خانه آموزش آنلاین يادگيري 504 کلمه ضروري انگليسي - هفته 33 Wad ˈwɑːd

برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در يادگيري 504 کلمه ضروري انگليسي - هفته 33 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.

Wad ˈwɑːd

Small, soft mass; to roll or crush into a small mass

توده نرم و کوچک، مچاله کردن

To decrease the effects of the pressure, the diver put wads of cotton in his ears.

غواص براي کاهش اثرات فشار، توده هاي کوچکي از پنبه را در گوش هايش قرار داد.

The officer challenged George to explain the wad of fifty dollars which he had in his pocket.

افسر پليس «جورج» را به چالش کشيد تا در مورد بسته ي 50 دلاري که در جيبش داشت، توضيح دهد.

Because the automatic firing mechanism was defective, the hunter had to wad the powder into the gun by hand.

چون قسمت آتش زاي تفنگ معيوب بود، شکارچي مجبور شد که باروت را با دستش در داخل تفنگ بفشارد.