برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در آموزش کلمات 504 کلمه ضروري انگليسي - هفته 17 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
On ones guard against danger or trickery; cautious
مراقب در برابر خطر يا فريب، محتاط
Marilyns mother told her to be wary of strangers.
مادر «ماريلين» به او گفت مراقب غريبه ها باشد.
After Orlando had been the victim of a cheat, he was wary of those who said they wanted to help him..
بعد از اينکه «ارلاندو» قرباني يک تقلب شد، نسبت به هر کسي که به او پيشنهاد کمک مي داد، محتاط بود.
Living in a polluted city makes you wary of the air you breathe.
زندگي در يک شهر آلوده، شما را نسبت به هوايي که تنفس مي کنيد، محتاط مي سازد.