در حال بارگذاری...
ShahAzmoon
آزمون آنلاین
سامانه آزمون آنلاین شاه آزمون
خانه آموزش آنلاین سري آموزش 504 کلمه انگليسي - هفته 11 Frequent ˈfriːkwənt

برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در سري آموزش 504 کلمه انگليسي - هفته 11 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.

Frequent ˈfriːkwənt

Happening often; occurring repeatedly

اغلب اتفاق می افتد، مرتب رخ می دهد، مکرر

We made frequent visits to the hospital to see our grandfather.

برای دیدن پدر بزرگمان مکرراً به بیمارستان مراجعه کردیم.

On frequent occasions Sam fell asleep in class.

درموارد مکرر«سام» در کلاس به خواب می رفت.

Dr. Bonner gave me some pills for my frequent headaches.

دکتر «بونر» برای سردردهای مکررم، چند قرص به من داد.