برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در سري آموزش 504 کلمه انگليسي - هفته 11 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
Power of seeing; sense of sight
قدرت دید، حس بینایی
With the aid of the binoculars, my vision improved enough to see the entire vicinity.
با کمک دوربین صحرایی، بینایی ام برای دیدن تمام مناطق اطراف به قدر کافی بهبود یافت.
Ted had perfect vision, and that helped to make him a good baseball player.
«تد ویلیامز» بینایی بسیار خوبی داشت و این امر به او کمک کرد تا در بیس بال بازیکن خوبی شود.
The glasses that Irma bought corrected her nearsighted vision.
عینکی را که «ایرما» خرید، نزدیک بینی او را اصلاح کرد.