برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در آموزش جامع 1100 واژه ضروری - هفته 22 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
بیاعتنایی
Syn: heedlessness impassiveness nonchalance
متضاد: care heed
Allen's indifference to his schoolwork worried his parents.
بیاعتنایی "الن" به تکالیف مدرسهاش موجب نگرانی والدینش شده بود.
It was a matter of indifference to Bernie whether the story circulating about his engagement was true or not.
برای "برنی" مسئله بیاهمیتی بود که آیا داستانی که درباره نامزدیاش (در دهان مردم) میچرخید حقیقت دارد یا خیر.
My father could not refrain from commenting on Linda's indifference toward her brother's tears.
پدرم نتوانست از نظر دادن پیرامون بیتفاوتی "لیندا" نسبت به اشکهای برادرش اجتناب کند.