برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در يادگيري 504 کلمه - هفته 39 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
Person who owes something to another
شخصي که به شخص ديگري بدهکار است
If I borrow a dollar from you, I am your debtor.
اگر يک دلار از شما قرض بگيرم بدهکار شما هستم.
As a debtor who had received many favors from the banker, Mr. Mertz was reluctant to testify against him.
آقاي «مِرتز» به عنوان بدهکاري که مساعدتهاي زيادي از جانب رئيس بانک دريافت کرده بود، مايل نبود عليه او شهادت دهد.
A gloomy debtor’s prison was once the fate of those who could not repay their loans.
زندان تاريک بدهکاران، زماني سرنوشت کساني بود که نميتوانستند وامهاي خود را باز پرداخت کنند.