برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در يادگيري 504 لغت - هفته 37 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
Person who has a right to someones property after that one dies; person who inherits anything
شخصي که پس از مرگ فردي نسبت به دارايي اش حق دارد، شخصي که چيزي را به ارث مي برد
Though Mr. Sloane is the heir to a gold mine, he lives like a miser.
با اين که آقاي «اسلوان» وارث يک معدن طلاست، مثل يک آدم خسيس زندگي مي کند.
The monarch died before he could name an heir to the throne.
پادشاه قبل از آن که بتواند وارثي براي تخت و تاج مشخص کند از بين رفت.
It is essential that we locate the rightful heir at once.
ضروري است که فوراً وارثي محق را معين کنيم.