برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در يادگيري 504 کلمه انگليسي - هفته 35 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
Having a fixed station or place; standing still; not moving; not changing in size, number or activity
ثابت، بی حرکت، تغییر ناپذیر
A factory engine is stationary.
موتور کارخانه خاموش است.
The population of our town has been stationary for a decade.
جمعیت شهر ما به مدت یک دهه ثابت بوده است.
Caught in the middle of traffic, the frightened pedestrian remained stationary in the busy street.
رهگذر ترسیده که در ترافیک گیر افتاده بود، در خیابان شلوغ بی حرکت ماند.