برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در يادگيري 504 کلمه ضروري انگليسي - هفته 33 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
Hold back; make hard to do
عقب نگه داشتن، انجام کار را دشوار ساختن
Deep mud hindered travel in urban centers.
گل ولاي عميق مانع از سفر به مراکز شهري شد.
The storm hindered the pursuit of the fleeing prisoners.
طوفان مانع از تعقيب زندانيان فراري شد.
Mona’s gloomy nature hinders her relationships with other people.
خلق وخوي افسرده ي «مونا» مانع از روابط او با ديگران مي شود.