برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در آموزش 504 لغت ضروري - هفته 32 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
Great pain or sorrow; misfortune; dangerous or difficult situation; to cause pain or make unhappy
غم يا درد زياد، بدشانسي، وضعيتي خطرناک يا دشوار، درد يا ناراحتي ايجاد کردن
The family was in great distress over the accident that maimed Kenny.
خانواده از حادثه اي که «کني» را معلول کرد، در اندوه شديد فرو رفت.
My teacher was distressed by the dismal performance of our class on the final examination.
معلم از عملکرد ضعيف کلاس ما در امتحان نهايي ناراحت شد.
Long, unscheduled delays at the station cause distress to commuters.
تاخيرهاي طولاني و برنامه ريزي نشده در ايستگاه، باعث ناراحتي مسافران مي شود.