برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در آموزش 504 لغت - هفته 29 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
Sink to a lower level; grow less
ه سطح پايين تري فرو رفتن، کمتر شدن
After the excessive rains stopped, the flood waters subsided.
بعد از توقف باران هاي سنگين، سيل فروکش کرد.
The waves subsided when the winds ceased to blow.
وقتي که وزش بادها متوقف شد، امواج فروکش کردند.
Danny’s anger subsided when the culprit apologized.
وقتي که مجرم عذرخواهي نمود، خشم «دني» فروکش کرد.