برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در آموزش 504 کلمه انگليسي - هفته 27 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
Empty completely; use up; tire out
کاملاً تمام کردن، کاملاً،استفاده کردن، خسته کردن
To exhaust the city’s water supply would be a calamity.
تمام کردن ذخيره ي آب شهر يک فاجعه است.
The long climb to the top of the mountain exhausted our strength.
صعود طولاني به قله ي کوه قواي ما را تحليل برد.
If we continue to squander our money recklessly, our treasury will soon be exhausted.
اگر بي ملاحظه به خرج کردن پولمان ادامه دهيم سرمايه مان بزودي تمام مي شود.