برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در آموزش کلمات 504 واژه - هفته 22 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
Not firmly fixed; easily moved or overthrown
تثبیت نشده است، به راحتی جابجا یا واژگون می شود
Some unstable people may panic when they find themselves in trouble.
برخی از افراد بی ثبات وقتی خود را گرفتار می یابند ممکن است بترسند.
I could detect that the drinking glass was unstable and about to fall.
حس می کردم که لیوان نوشیدنی بی ثبات و در شرف افتادن است.
Cathy’s balance became unstable because she was very weary.
چون «گتی» خیلی خسته بود، تعادلش به هم خورد.