برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در آموزش آنلاين 504 کلمه ضروري انگليسي - هفته 1 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
Become fit; show that you are able
صلاحیت داشتن، واجد شرایط بودن، تعیین کردن
.I am trying to qualify for the job that is now vacant
سعی می کنم برای شغلی که در حال حاضر بلاتصدی است، واجد شرایط بشوم.
.Since Pauline can’t carry a tune, she is sure that she will never qualify for the girl’s chorus
از آنجا که «پائولین» لحن رسایی ندارد، مطمئن است که هرگز برای گروه کر دختران شایستگی پیدا نخواهد کرد.
.You have to be taller than 5’5” to qualify as a policeman in our town
قد شما باید بیش از 5 فوت باشد تا در شهر ما به عنوان افسر پلیس صلاحیت پیدا کنید.