برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در آموزش کلمات 504 کلمه ضروري انگليسي - هفته 17 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
Very unsatisfactory; miserable
بسیار نامطلوب، اسفبار
I fell wretched after a night when I’ve scarcely slept.
بعد از اينکه يک شب به سختي توانستم بخوابم، احساس بسيار بدي داشتم.
There was unanimous agreement that we had seen a wretched movie.
همگي موافق بوديم که فيلم بسيار بدي تماشا کرده ايم.
Toby had wretched luck at the gambling tabled.
«توبي» در سر ميز قمار بد شانس بود.