برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در سري آموزش 504 کلمه - هفته 15 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
Make different; change; vary
دگرگون کردن، تغییر دادن، تغییر کردن
I altered my typical launch and had a steak insted.
من نهار معمول خود را تغییر دادم و در عوض یک استیک خوردم.
Dorothy agreed to alter my dress if I would reveal its cost to her.
«دوروتی» قبول کرد لباسم را عوض کند، به شرط این که هزینه ی آن را به او نشان دهم.
It’s absurd to spend money to alter that old candy store.
مصرف پول برای تغییر آن قنادی قدیمی مسخره است.