برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در سري آموزش 504 واژه - هفته 14 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
Turning or swinging round and round; spinning
به دور خود چرخیدن، چرخیدن
The space vessel was whirling around before it landed on earth.
سفینه ی فضایی قبل از اینکه روی زمین فرود آید، به هر سو چرخید.
As they tried to lift the bulky piano, the movers went whirling across the living room.
موقعی که عاملان اسباب کشی تلاش کردند پیانوی بزرگ را بلند کنند، از این طرف به آن طرف اطاق نشیمن به چرخش درآمدند.
Because Angelo drank too much, he commenced to feel that everything was whirling around the bar.
چون «آنجلو» شراب زیادی نوشیده بود، بتدریج احساس کرد که همه چیز در میخانه دور سرش می-چرخد.