برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در سري آموزش 504 کلمه انگليسي - هفته 11 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
Alone; single; only
تنها، مجرد، انفرادی
Sid’s solitary manner kept him from making new friendships.
رفتار انزوا طلبانه ی «سید» او را از یافتن دوستان جدید باز داشت.
There was not a solitary piece of evidence that Manuel had eaten the cheesecake.
برای حتی یک مدرک هم وجود نداشت که «مانوئل» کیک پنیر را خورده است.
The convict went into a rage when he was placed in a solitary cell.
هنگامی که مجرم دریک سلول انفرادی قرار داده شد، عصبانی شد.