در حال بارگذاری...
ShahAzmoon
آزمون آنلاین
سامانه آزمون آنلاین شاه آزمون
خانه آموزش آنلاین سري آموزش 504 واژه ضروري - هفته 10 Flexible ˈfleksəbl̩

برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در سري آموزش 504 واژه ضروري - هفته 10 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.

Flexible ˈfleksəbl̩

“Easily bent; willing to yield”

تاشو، انعطاف پذیر

The toy was flexible, and the baby could bend it easily.

اسباب بازی انعطاف پذیر بود وکودک به راحتی می توانست آن را خم کند.

Remaining flexible. Nick listened to arguments from both sides.

« نیک » با نرمش به استدلالات هر دو طرف گوش داد.

A mouse’s flexible body allows it to squeeze through narrow openings.

بدن انعطاف پذیر یک موش به او این اجازه را می دهد تا با فشار از میان شکاف های باریک عبور کند.