برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در آموزش کتاب 1100 - هفته 40 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
دیده نشدنی، غیر قابل مشاهده، جزئی، غیر محسوس،تدریجی، نفهمیدنی، درک نکردنی
Syn: unnoticeable,subtle,undetectable
She heard a faint, almost imperceptible cry.
او فریادی ضعیف و تقریبا غیر قابل درک را شنید.