برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در آموزش جامع کتاب 1100 - هفته 25 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
پراکنده کردن، متفرق ساختن
Syn: scattered , spread
She dispersed the pieces of bread on the grass for the birds.
او خرده های نان را برای پرندگان روی چمن پراکنده کرد.