برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در آموزش جامع 1100 کلمه انگلیسی - هفته 23 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
بی اندازه، بیش از حد، مفرط، غیر معتدل
Syn: excessive
The inordinate cold of the Antarctic is insupportable.
سرمای بیش از حدّ قطب جنوب طاقت فرساست.