برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در آموزش 504 واژه - هفته 30 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
The right or wrong of an action; virtue; a set of rules or principles of conduct
درستي يا نادرستي يک عمل، فضيلت، مجموعه اي از قوانين يا اصول اخلاقي
The editor spoke on the morality of -bugging- the quarters of a political opponent.
این اسباب بازی، آن کودک پر سر و صدا را آرام خواهد کرد.
We rarely consider the morality of our daily actions, though that should occupy a high position in our thinking.
ما به ندرت به اخلاقي بودن اعمال روزمره خود مي انديشيم، گرچه اين امر بايد در تفکر ما جايگاه بالايي داشته باشد.
Kenny’s unruly behavior has nothing to do with his lack of morality.
رفتار سرکشانه «کِني» هيچ ربطي به غير اخلاقي بودن او ندارد.