برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در سري آموزش 504 کلمه - هفته 15 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
Having good luck; lucky
دارای اقبال خوب، خوش شانس
Wesley was fortunate to have an adequate sum of money in the bank
«وسلی» خوش شانس بود که مبلغ کافی پول در بانک داشت.
It is fortunate that the famine did not affect our village.
جای خوشبختی است که قحطی بر روستای ما تاثیر نگذاشت.
The underdog was fortunate enough to come out a winner.
ورزشکار بازنده آنقدر خوش شانس بود که به عنوان برنده ظاهر شود.