برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در آموزش آنلاين 504 کلمه ضروري انگليسي - هفته 1 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
Something that is hard to bear ; difficulty
سختی و دشواری
.The fighter had to face many hardships before he became a champion
جنگجو پیش از آنکه قهرمان شود، مجبور بود با سختی های زیادی روبرو شود.
.Abe Lincoln was able to overcome one hardship after another
«ابی لینکلن» قادر بود بر مشکلات یکی پس از دیگری فائق آید.
On account of hardship, Bert was let out of the army to take care of his sick mother
«بِرت» بدلیل مشکلاتش اجازه یافت ارتش را ترک کند تا از مادر بیمارش مراقبت نماید.