برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در آموزش آنلاين 504 کلمه ضروري انگليسي - هفته 1 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
Empty; not filled
خالی، پرنشده، بیکار
.Someone is planning to build a house on that vacant lot
شخصی قصد دارد روی آن تکه زمین خالی یک خانه بسازد.
.I put my coat on that vacant seat
کتم را روی آن صندلی خالی گذاشتم.
.When the landlord broke in, he found that apartment vacant
وقتی صاحب خانه با شکستن در وارد شد، آپارتمان را خالی یافت.