برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در سري آموزش 504 لغت - هفته 13 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
Misty; smoky; unclear
مه آلود، پردود، مبهم، نامشخص
The vicinity of London is known to be hazy.
حوالی شهر لندن به هوای مه آلود معروف است
Factories that pollute the air create hazy weather conditions.
کارخانه هایی که هوا را آلوده می کنند شرایط آب و هوایی مه آلودی را ایجاد می کنند.
Although Cora had a great memory, she was unusually hazy about the details of our meeting on January 16th.
با اینکه «کورا» حافظه خیلی خوبی داشت، اما از جزئیات نشست ما در تاریخ 16 ژانویه ذهنیت مبهمی داشت.