برای استفاده از امکانات آموزشی شاه آزمون، مثل ذخیره آموزش ها، مشاهده همه آموزش ها، جعبه لایتنر و ... ابتدا در آموزش آنلاين 504 لغت ضروري - هفته 8 ثبت نام کنید و از پنل کاربری شروع به آموزش کنید.
“Unwilling”
بی میل
It was easy to see that Herman was reluctant to go out and find a job.
درک اینکه « هرمن » برای بیرون رفتن و یافتن کار بی میل بود، ساده بود.
The patient was reluctant to tell the nurse the whole gloomy truth.
بیمار تمایل نداشت تمام حقیقت غم انگیز را به پرستار بگوید.
I was reluctant to give up the security of family life.
مایل نبودم امنیت زندگی خانوادگی را از دست بدهم.